دختر کوچولو به مادر خود گفت : مامان کجا می ری؟
مادر گفت : عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم ، خیلی زود برمی گردم اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد حدود نیم ساعت بعد مادرش با عصبانیت به خانه برگشت
دختر ب داستان کوتاه انسان بزرگ...
ما را در سایت داستان کوتاه انسان بزرگ دنبال می کنید
برچسب : داستان,کوتاه,زیبا,آموزنده,کودک,مادرش,گفتگو, نویسنده : dastanamozande بازدید : 46 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 12:48